۱۲ دی ۱۴۰۳

نوشته شده در ساعت 20:22 توسط lostsenpai

خوابگاه خیلی خلوت شده، موقع برگشت وقتی سوار سرویس شدم هم مثل دفعات قبل شلوغ نبود. برگشتنی به مامان زنگ زدم مریض شده و امشب مثل اینکه تنهاست. گفت امشب نوبت باباست که پیش مامان‌بزرگ بمونه. نمی‌دونم این وضعیت تا کی ادامه پیدا می‌کنه اما از یه طرف دلم نمی‌خواد مامان شبها تنها بمونه و از طرف دیگه میگم بابا هم فعلاً چاره‌ای نداره. کاش میشد برگردم خونه.

آمارگیر وبلاگ

© یادداشت‌های روزانه