یادداشت‌های روزانه

یه سری تاریخ‌ها هستند مثل امروز که همش احساس می‌کنم تولد یه نفره و من فراموشش کردم یا اینکه روزی بوده که قبلاً اتفاق خیلی مهمی برام افتاده اما تهش می‌رسم به اینکه هیچی نبوده :) یا من ممکنه یادم نیاد.

در راستای تنبلی دیروزم امروز هم بعد کارم مانهوا خوندم و نرفتم سراغ پایان‌نامه. دارم خودمو گول می‌زنم مه که تو طول هفته فرصت نمی‌کنم مانهوا بخونم حالا دو روز آخر هفته اشکالی نداره. اما خب خیلی ایراد و مشکل داره. این هفته احتمالا دوشنبه برم دانشکده و کنارشم دنبال یه روزی‌ام که کمی برم خرید. شاید تنها برم شاید هم با تیانا بریم. البته که چهارشنبه باهاش میرم نمایشگاه. نمیدونم بریم دوباره عجیبخانه گالری ثالث یا یه جای دیگه.